Fasele Ta Suqut
یه قرص
یه قرصه
یچیه شاد بزار دلم عادت نکنه به غصّه
یه قرص
یه قرصه
یچیه شاد بزار، گور بابای غصّه
یادمه از اولین ساعت
از جایی که به هم می‌کردیم عادت
از جایی که برام می‌کندی راحت
از جایی که حال نمی‌کردم با خط
رفتم تو کاغذ
دیدم هرچی تار هس
داشتم تپه رو می‌رفتم بالا
افتادم با مغز
فاصله‌ام تا مرگ یه اشاره‌اس
فرشته‌ی مرگ پی اجازه‌اس
نورِ خورشید منو ذوب کرد
بابام فک کرد پسرش ستاره‌اس
فرستادتم آزمایشگاه
دید ندارم یه میوه‌ی نارَس
یه عیدی ازش یادگاری بود
که اونم الان پاره‌اس
یه قرص
یه قرصه
یچیه شاد بزار دلم عادت نکنه به غصّه
یه قرص
یه قرصه
یچیه شاد بزار، گور بابای غصّه
دیدمش وقتی شد تاریک
یه دختر با کمرِ باریک
آتیش دستم بهش دادم علامت
باهم می‌سوزوندیم لاستیک
تا رسید امشب
تار ببینه چشمم
نفس بکش عشقم
نفس بکش عشقم
یه قرص، فاصله‌ات تا سقوطه
اون اسلحه‌اش چشاشه
مژه هاش صدتا گلوله
فرشته نجاتم داد یهو
قدیم بچه بود الان آنجلو
ازم یه بچه داره اسمش رویاس
دستشو گرفتیم بردیمش جلو
یه قرص
یه قرصه
یچیه شاد بزار دلم عادت نکنه به غصّه
یه قرص
یه قرصه
یچیه شاد بزار، گور بابای غصّه
